یکی از مسائلی که در زمینه بحث زنان و شان و منزلت آنان از نظر اسلام همواره بحث برانگیز و مورد سوال بوده روایتی است که در خطبه 80 نهج البلاغه آمده است .
تقریبا می توان ادعا کرد که برای تمامی زنانی که با این روایت برخورد می کنند کدورتی ذهنی حاصل می شود که البته جای توضیح و تفصیل دارد ، این مطلب برای من نیز خیلی مهم و حیاتی بود که بدانم آیا واقعا نظر امام علی (ع) نسبت به زنان این است که آنها انسانهایی فروتر از مردان و ناقص العقل هستند؟
اتفاقا خیلی بجا و به موقع سر بحث را با یکی از اساتید باز کردم البته کمی طول کشید تا ایشان مرا توجیه کند. بحث طولانی ای بود اما نقل آن خالی ازلطف نیست.
وقتی روایت مذکور را نقل کردم ایشان گفتند که در چهار محور راجع به این مطلب باید گفتگو کرد : اول بررسی شان صدور و فضای تاریخی روایت، دوم عرضه روایت به قرآن کریم ، سوم بررسی معنای عقل و همچنین گذری بر معنای نقص ،چهارم بیان تفاوت ساختاری و فیزیولوژی زن و مرد و بررسی وجه ارتباط عقل با این ساختار .
گفتم در مورد شان صدور روایت درست است که خیلی ها آن را مربوط به واقعه جمل می دانند اما اگر در کلمات روایت دقت کنید با واژه(ان النساء) عنوان شده ، یعنی تمام زنان نه فقط زن یا زنان مربوط به واقعه جمل 1 .
استاد گفت درست است اما اگر شما هم دقت کنید اولا بسیاری از مطالب را – که اتفاقا در ادبیات عرب هم همین طور است- جمع می گویند ولی مراد یک فرد است ، مثل ضرب المثل فارسی به در می گن که دیوار بشنوه . دوم این که قرار نیست اگر در یک مقطع از زمان از کسانی یا قومی یا گروه و ملتی مدح یا ذمی صورت گرفت تا آخر دنیا این مدح و ذم شامل حال آنها بشود بلکه با گذشت روزگار و ایام و تغییر رویه آنها آن مدح و ذم و ستایش و نکوهش هم طبیعتا منتفی خواهد شد واین ستایش و نکوهش را نباید به حساب جوهر و ذات آنها گذاشت .
البته بسیاری ،مذمت روایت مذکور را از باب نکوهش یک فرد از مجموعه زنان می دانند که موجبات جنگ جمل را فراهم نمود.
محوردوم عرضه روایت به قرآن کریم است. قبل از این که این مطلب را بیان کنم بهتر است در مورد کلمه نقص توضیح مختصری بدهم و آن این که کلمه نقص در بسیاری جاها با کلمه تفاوت به جای هم به کار می روند. مثلا در آیه سوم سوره ملک می خوانیم ( ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت) یعنی در آفرینش آن بخشایشگر هیچ اختلاف و نقصی نمی بینی در آیه فوق کلمه تفاوت به معنی نقص بکار رفته و در روایت مذکور نقص به معنی تفاوت است و معنای روایت این می شود که زنان در مسائلی مانند عبادت و مسائل مالی و شهادت شهود با مردان متفاوتند2 و این نقص معنای مذمت ندارد، معنای تفاوت و اختلاف دارد .
گفتم به نظر شما این توجیه نیست که می گویید نقص معنای تفاوت دارد ؟ خوب در روایت (نقص) ضبط شده نه (تفاوت ).
استاد گفت نه، نمی توانیم معنای نقص را خسارت و نقصان و کمبود بگیریم 3 آن وقت باید بگوییم این روایت با قرآن و مبانی اعتقادی ما سازگار نیست .
گفتم چرا ؟
گفت در این صورت اولا معنای روایت این می شد که نیمی از انسان ها ناقص هستند در حالی که طبق آیات قرآن زن و مرد در تمامی مراحل خلقت با هم برابرند همچنین خطاب های قرآن در مورد امر به تفکر و تعقل شامل زن و مرد هر دو است و این نشان دهنده عقل عملی مساوی درهر یک از زن و مرد است، بنابر این تنها یک راه باقی می ماند و آن این که نقص را به معنای تفاوت بگیریم گذشته از این ، مسائلی که در روایت دقیقا به آنها تصریح شده از موارد تفاوت میان زن و مرد است و اصلا مشمول دایره نقص نمی شود . نقص این است که برای شما حدی از کمال تصور شود و شما با اختیار خودتان از عمل به فرایض و وظایف مربوطه کوتاهی کنید ،آن وقت شما دچار نقصان در عبادت یا عقل یا بهره مالی می شوید، اما زمانی که خداوند وظیفه ای را از شما نخواسته و یا خواسته است که کاری را انجام ندهید این کار خود اطاعت امر مولا و تسلیم در مقابل فرامین حضرتش می باشد و به تعبیری کمال است نه نقصان .
گفتم پس چرا مطلب این گونه بیان شده ؟ اصلا چرا چنین مطلبی را امام علی (ع) فرموده اند ؟
گفت محور سوم و چهارم بحث این سوال شما را جواب می دهد البته در مورد نقص توضیح کافی را دادم اما در مورد عقل باید گفت که ما دو نوع عقل داریم یکی عقل عملی و دیگری عقل نظری . عقل عملی معیار قرب الهی و بهشت است زیرا عقل آن است که بواسطه آن خدا عبادت شود و به سبب آن بهشت بدست آید و زن و مرد از این عقل به طور مساوی برخوردارند 4 زیرا تمامی خطاب های قرآن در مورد عمل به احکام و پرهیز از گناهان و همچنین تفکر و تعقل نسبت به زن و مرد هر دو است و آیات کریمه ای نظیر ( من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبطة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون ) ( هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مومن باشد قطعا او را با زندگی پاکیزه ای حیات بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد ) نحل /97 و آیه کریمه ( ... انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی ...) ( ...من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن – که همه از یکدیگرید – تباه نمی کنم ...) آل عمران / 195 ، گواه یکسانی پاداش اخروی است و گویای این حقیقت که نزد خداوند جنسیت موجب برتری نیست بلکه ملاک برتری نزد خداوند تقوا و تهذیب نفس است این آیه را ببینید( قد افلح من تزکی )( رستگار آن کس که خود را پاک گردانید ) اعلی /14 ، می دانید که ضمیر ( من ) بر مرد و زن هر دو اطلاق می شود بنابراین از جهت پاداش اخروی و عمل به شرایع و احکام و تزکیه و تهذیب نفس تفاوتی میان زن و مرد دیده نمی شود . 5
از طرف دیگر عقل نظری در امور سیاسی – اجتماعی کاربرد دارد که زنان از این نظر و تنها از این جنبه دچار نقص در عقل نظری هستند ...
گفتم دیدید بالاخره به همان مطلب اول رسیدیم خودتان هم گفتید عقلشان نقص دارد حالا چه نظری چه عملی، نقص، نقص است ،دیگر چه فرقی می کند ؟
استاد گفت شما اجازه ندادید حرف من تمام شود ، داشتم می گفتم زنان دچار نقص در عقل نظری هستند اما چرا شما فکر می کنید نقص همیشه و همواره معنای منفی و مذمت و سرزنش دارد بیان نقص ، مذمت نیست ، بیان تفاوت است درست مثل این که کسی بگوید چشم انسان نسبت به چشم عقاب نقص دارد این به معنی نقص چشم انسان نیست بلکه به معنی بیان تفاوت قدرت بصری در این دو موجود است آن هم به علت تفاوت در کاربرد آن .
محور چهارم بحث هم تفاوت ساختاری و فیزیولوژی زن و مرد و بررسی وجه ارتباط عقل با این ساختار است .
ببینید قبول دارید که میان زن و مرد تفاوت ساختاری و فیزیولوژیکی وجود دارد ؟ به این معنی که ساختار فیزیکی زنان مثل مردان نیست ، مردها بطور طبیعی قدرت بدنی بیشتر و به لحاظ روحی و روانی خشونت و صلابت بیشتری دارند – که البته این هم مذمت نیست بلکه بیان تفاوت در کاربرد قواست – اما خانمها بطور طبیعی آن قدرت لازم و همین طور خشونت و...ندارند . مسئله بسیار مهم این است که بطور طبیعی تفاوت ساختاری میان زن و مرد تفاوت وظیفه ایجاد کرده است یعنی مردان غالبا امور اجتماعی و سیاسی و جنگ و جهاد و... را که نیازمند تجربه اجتماعی و شرایط ویژه ای است به عهده دارند به این دلیل که توانایی بیشتری در این زمینه دارند و زنان اموری که نیاز به عاطفه ، تفکر و دقت عمل بیشتری دارد به عهده دارند زیرا توانایی بیشتری در این زمینه در آنها وجود دارد به این دلیل می گویند مردان در زمینه مسائل عقل نظری کامل ترند و زنان در زمینه مسائل عاطفی کامل تر هستند البته این نکته بسیار مهم را هم باید تذکر داد که این تفاوت، اندک است و نباید در جامعه به گونه ای تلقی یا عنوان شود که زن عاطفی است به گونه ای که از قدرت استدلال و تفکر و اظهار نظر منطقی تهی است و مرد کاملا خشن و تهی از عاطفه است بسیار مشهود است که در شرایط خاصی که در زندگی برای برخی زنان و مردان بطور قهری پیش می آید این تفاوت تقریبا قابل اغماض است مانند زن یا مردی که همسر خویش را از دست داده اند و از عهده وظایف دیگری به خوبی برمی آیند یعنی می خواهم این نتیجه را بگیرم که این تفاوت آن قدرها هم که به شکل تئوری درباره اش صحبت می شود در عمل مسئله ساز نیست .
و نتیجه کلی از این روایت و کلمات بکار رفته در آن با توجه به شان صدورش این است که این خطبه پس از جنگ جمل و در مذمت تبعیت از اشخاصی گفته شده است که صلاحیت پیروی در امور جنگی و مسائل سیاسی – اجتماعی را نداشته باشند زیرا جنگ و جهاد و امور این چنینی نیازمند آگاهی های لازم است و صحیح نیست که گروهی به دنبال شخصی جنگی به راه بیندازندکه آن شخص واجد هیچ یک از صلاحیتهای لازم نباشد . در حقیقت امام علی (ع) خطاب به تمامی مردم فرمودند ( ای مردم زنان در برخی امور – که مصادیق و یا محدوده اش را هم در همان روایت مشخص می کنند – با مردان تفاوت دارند) و این تفاوت به ساختار فیزیولوژیکی ، عاطفی و تعریف وظایف بر می گردد .
گفتم پس آن طور که ما فکر می کنیم روایت حامل مذمت و سرزنش نیست .
استاد گفت البته به نظر من هست . مذمت روایت متوجه کسانی است که اتفاقا با وجود این که در زمینه عقل نظری تجربه اجتماعی بیشتری دارند اما در پی مصالحی به جای تبعیت از امام عادل به دنبال یک زن که فاقد چنین تجربه ای است جنگی به راه می اندازند که حاصلی جز ایجاد تفرقه میان مسلمانان و خونریزی ندارد .این که انسان ظرفیت و امکانات بیشتری داشته باشد اما به خاطر نفسانیاتش از آن ظرفیت بالا استفاده نکند نقص است نه این که در مواردی وظیفه ای نداشته باشد و وقتی آن امور را انجام ندهد نسبت نقص به او بدهند .
1- ر. ک : ابن خلدون ، مقدمه تاریخ ابن خلدون ، بیروت ، موسسه الاعلمی للمطبوعات ، چاپ 4 ، ج 2 ، ص 153 .
2- ر. ک : نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، قم ، انتشارات آل طه ، ص 128 ، شرح خطبه 80 .
3- راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القران ، ص 503 .
4- ر.ک : عبدالله جوادی آملی ، زن در آیینه جمال و جلال ، صص 340-372 .
5 - ر.ک : طباطبایی ، المیزان ، ج 2 ، صص 262-276 .
نظرات شما: نظر