چگونه می یابی ایمان زن را انگاه که در بیابان طف به تبعیت از امام خویش رحل اقامت می افکند ...
چگونه می یابی استواری او را آنگاه که عزیز بر عزیز کشته بر کشته پاره پاره می بیند ...
چگونه می یابی زنی دردمند را که کودک شیر خوار تشنه اش را سیراب از خون خویش میبیند و در عاطفه مند ترین لحظات زندگیش میان ایمان و عاطفه مادری را جمع میبندد ...
چگونه می یابی اطمینان و وقار زنان و کودکانی را که آزرده و خسته و بی کس و یاور ، چشم بر چشم عزیزانی دوخته اند که بر سر نیزه هایند و ...
چگونه می یابی اوج ایمان وعمق درک از اوضاع زمانه را در پیشگاه گروهی که رسالت اسارت را به امانت بر پشت شتران بی جهاز پاس می دارند ...
چگونه می یابی عزتی را که در میانه زنجیر، طغیان و گردنکشی و ستم اهل فسق را در هم شکست ...
چگونه می یابی سخنان زینب (س) را در کوفه و شام که صدای دف و هلهله شادی را به اشک های بی پایان بر شهدای کربلا بدل نمود ...
چگونه می یابی ظلم را و شمشیر های سیراب از خون پاکترین انسانها را که در مصاف اسرای کربلا خسته و شکسته و ناامید به سوی فاسقان فریبکار بازگشته ونقابهای سالها فریب و تزویر را پاره پاره نمود ...
چگونه می یابی صبر را که در طواف زینب (س) به زانو نشسته است ونزدیک است طاقت از کف بنهد...
باید نگاه زینب (س) را داشته باشی تا از پس واقعه ای پر بلا جز زیبایی نبینی ، آنگاه که فرمود :
ما رایت الا جمیلا
آنان یادگاران عشق ، امانتداران پاکترین خونها ،
شاهدان عاشقانه ترین صحنه هستی ، پیام
آوران حریت ،رسولان پیروزی خون
برشمشیرو برکنندگان شجره خبیثه اند
آنان ... سفیران ... حسینند.
نظرات شما: نظر