سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات را اگر جایگاهی [برایش] نیافتی، نثار مکن. [امام علی علیه السلام]
 

 

 

حقوق زن

الحق و الانصاف این یهودی ها و صهیونیستا عجب مخی دارن !!!!عجب سیاستی !!!!! برای همه هم برنامه دارن ، از دختر بچه های ناز کوچیکی که همیشه یه عروسک رو دنبال خودشون روی  زمین  می کشونن  گرفته تا دخترای  جوون و خانم های  جا افتاده  متاهل و  ... خلاصه  همه قشری .

به عقل هیچ کس نمی رسید از باربی ناز قشنگ ملوسی که همیشه با موهای بلوند و لباس های آنچنانی و آرایشی که حتی تو دست بچه های شیطونم پاک نمی شد یه خانم محجبه همه چی تموم بسازه ، اونم با مدلهای مختلف ، آخه می دونین از وقتی که دارا و سارا وارد بازار شدن ، خیلی از بازارای کشورای مسلمونو پر کردن و جای باربی خانم رو گرفتن و یه بکش بکش حسابی  سر  این  قضیه بین سارا  و  باربی  براه افتاد .سارا خانم – غافل از اینکه برای چی ساخته شده بود – هی خوشگل میکرد تا از باربی جون عقب نمونه ، باربی خانم هم هی مدل به مدل عوض میکرد تا تو این رقابت کم نیاره ، بالاخره هر چی باشه نمی شه که باربی با اون همه خرج و سیاستی که پشت لباس ها و موها و آرایش و مدلهاش قایم بود قافیه رو ببازه ، آخرشم مخ سازندگانش کار کرد وباربی محجبه رو فرستادن تو بازار و سارای بیچاره بی تجربه خام از همه جا بیخبر در این رقابت اونقدر پیش  رفت تا  از  هول حلیم  افتاد  تو دیگ . سارا جون مسلمون با موهای برهنه بلند بافته ، نا خواسته  شد عامل همون سیاست سازندگان باربی و چی از این بهتر که با هزینه و وقت و سرمایه مسلمونها همون سیاست اعمال بشه ؟

باربی هم فکر و سلیقه دختران مسلمان رو از سنین بسیار پایین میدزده و به انتخاب های اینده اونها جهتی رو که سازندگانش می خوان میده . این خبر رو از سایت آفتاب بخونین :

این عروسک که توسط یک شرکت آمریکایى تولید مى شود و ...به اعتقاد یک نشریه اروپایى درصدد تشویق دختران مسلمان به فعالیت هاى تجارى است. عروسک مذکور که «رزانه» نام دارد، به اعتقاد نشریه یاد شده بسیار مدرن است و خانم مبدع آن در آمریکا مى گوید: «ما مى خواهیم با عروسکمان نشان دهیم که زنان مسلمان هم مى توانند موفقیت هاى شغلى و تجارى داشته باشند.» در این راستا با تولید نمونه هایى از عروسک که بیرون از خانه کار مى کنند، سعى مى شود دختران ضمن حفظ حجاب تشویق به پول درآوردن شوند. تمامى مدل هاى رزانه روسرى بلند و سفید دارند و در کیف خود رایانه هاى لپ تاپ را در کنار عینک آفتابى نگه مى دارند. در داستان زندگى این عروسک هم آن را دخترى با اعتماد به نفس معرفى مى کنند که در زندگى شغلى و تجارت مى تواند با مردان برابرى کند. مجله اشپیگل مى نویسد که دارا و سارا شب ها را بیش از آنکه در رختخواب کودکان سپرى کنند، در داخل جعبه اى که شرکت تولید کننده برایش ساخته مى گذرانند، اما رزانه چنین نیست. اشپیگل نوشته است که از هشت سال پیش باربى در ایران غیر اسلامى تشخیص داده شد و فروش آن ممنوع شد، اما برخلاف ادعاى این مجله هنوز هم مى توان آن را در مغازه هاى لوکس تهران و شهرهاى بزرگ دید. حالا بعید هم نیست که رزانه که در هفت مدل تولید شده به بازار ایران راه پیدا کند. البته برخى منتقدان غربى مى گویند رزانه زودتر از حد لازم کودکان را به رعایت حجاب وا مى دارد.

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 86/6/13 ::: ساعت 12:46 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    درسته که مشکل شما مشکلیه که شاید بین مشکلات جوونها بشه گفت خیلی جدیه و مهمه و مبتلا بهش هم زیاده و حتی بشه ادعا کرد که خیلی ها بطور دقیق این مشکل رو نمی شناسن یا راجع بش بد قضاوت میکنن ولی معنیش این نیست که تلقی شما از تمامی مراحل اون درست باشه .مثلا در اولین قدم شما اساسا می ترسید که مشکلتون رو مطرح کنید چون فکر میکنید دیگران دربارتون بد قضاوت می کنن ، دیگران درکتون نمی کنن ، دیگران غلط یابی میکنن ، دیگران سرزنشتون می کنن در نتیجه در اولین قدم متوقف میشید .

    در حالی که چیزی که شما خیلی به اون نیاز دارید اینه که زاویه نگاهتون رو نسبت به موضوع تغییر بدید ، این مساله خیلی مهمه و طوری به این مساله نگاه کنید که نه منطق نه دین آسیب نبینن و عواطفتون رو با اونها همسو کنین تا کمترین لطمه عاطفی و احساسی متوجهتون بشه .

    خیلی طبیعی و قابل درکه ، شما که مذهبی هستین دنبال موارد  مذهبی برای ازدواج باشید و باز هم خیلی قابل درکه ، که به لحاظ فرهنگی – اجتماعی و ظاهری  به دنبال سلائق شخصی خودتون باشید ( البته تا جایی که با اصول اعتقادیتون مغایرت نداشته باشه ) تا ایده آلی که در ذهن دارید و خودتون رو شایسته اون زندگی مذهبی مطلوب می دونید، بدست بیارید معمولا خیلی ها تا این قسمت رو درست فکر میکنن و درست پیش میرن اما وقتی پای مقوله محبت قلبی و دوست داشتنی ها و خواستنی ها به میون بیاد حواسمون از خدا و فرامین الهی و منطق مذهبی - که تا حالا همه چیز رو بند به اون میکردیم - پرت میشه ، چرا؟ چون کنترل دله از دستمون خارج شده و بعد هم تو جهنمی از محبت – که معلوم نیست یک طرفه است یا دو طرفه – گیر میکنیم .

    در حالی  که در مقوله محبت قلبی ، دوست داشتنی ها و خواستنی هامون هم  باید  متوجه  فرامین الهی  باشیم  - البته اگه ادعامون اینه که مذهبی هستیم و در این ادعا هم صادقیم - خدا در قران می فرماید (( ... و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون )) بقره / 216  (... و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می داریدو آن برای شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانید ) اینجا دیگه تکلیف ما با دوست داشتنی هامون روشن میشه ، دقیقا محل ابتلاء امثال شماست . مطمئن هستم برای موردی که فکر میکردید به صلاحتونه خیلی هم دعا کردید و از خدا خواستید که صلاحتون رو پیش بیاره اما نیاورد .شما به چیزی علاقمند بودید که خیرتون در اون نبود شما نمی دونید و خدا می دونه . مجددا مرور کنید ببینید این فرمایش قران تا چه حد براتون قابل عمل کردن و پذیرفتنه ؟ البته تخلیه قلب از این محبت بسیار سخته بسیار سخت اما باید انجام بشه .

    یک نکته دیگه اینکه ما نسبت به امور از جهتی علم داریم و از جهاتی جهل ، جهت علم ما به یک مساله ، ما رو نسبت به اون علاقمند یا متنفر می کنه ، معلوم نیست که جهات جهل اگه برامون مکشوف و واضح بشه باز هم همون احساس رو نسبت به اون مساله داشته باشیم ولی خداوند به جمیع جهات یک مساله علم مطلق داره ، والله یعلم و انتم لا تعلمون

    حتما تصدیق میکنید که دل آدم پل نیست تا یکی از این ور بیاد و یکی از اون ور بره و دل فقط لگد مال این و اون بشه آدم باید دل سپرده صاحب دل باشه حالا ماییم و انصافمون که دل سپرده کی هستیم و صاحب دلمون کیه ؟خدایی که ما رو خلق کرده و یه ظرف قشنگ به اسم دل بهمون داده تا زیباترین حقیقت هستی – یعنی محبت خودش -  رو وارد اون کنیم ، ما این امانت رو داریم خرج کی میکنیم ؟

    معنی حرفم این نیست که زندگی شما باید خشک و بی روح باشه و شما هم مثل چوب خشک ، معنی حرفم اینه که اگه دوست داشتن بخاطر خدا باشه و خدا هم به اون راضی باشه و شما هم قلبا علاقمند باشید دیگه شربت اندر شربته و نور علی نور ...

    ولی اگه خدا اون چیزی رو که شما میخواهید نخواد چی ؟! اون موقع اصرار بر این محبت جهنمه و براتون جز درد سر چیز دیگه ای نیست .

    از طرفی هم خداوند بعضی چیزها رو از آدم میگیره و بهتر از اون رو عطا میکنه (( فاردنا ان یبدلهما ربهما خیر منه )) کهف / 81 (پس خواستیم که پروردگارشان آندو را به پاکتر و مهربانتر از او عوض دهد) .

    شما باید صبور باشید و وجودتون متوجه وعده هایی باشه که خداوند به صابران داده :

     ((والله یحب الصابرین )) آل عمران /146

    (( ان الله مع الصابرین )) بقره /153

    ((بلی ان تصبروا و تتقوا و یاتوکم من فورکم هذا یمددکم ربکم  بخمسة  الاف  من  الملائکة  مسومین )) آل عمران /125 ( آری اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید ...پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد .) البته این آیه در مورد جنگ بدر نازل شده ولی میدونید که جنگ ، جهاد اصغره و مبارزه با نفس ( که مشکل شما یکی از مصادیقشه ) جهاد اکبر ، و حتما بر این جهاد هم یاری خداوند اینچنین خواهد بود . شاید هم بگید تنها کاری که الان می تونید انجام بدید همین صبره ولی باید بینشتون رو نسبت به نتیجه صبور بودن بالا ببرید تا توان شما مضاعف بشه .

    صبر سخت ، صبر تلخ ، صبری که هر چی بیشتر تکرارش می کنید تصور می کنید هیچ گشایشی برای شما حاصل نمی شه ، نهایتا شیرین ترین میوه ها رو خواهد داد و بهترین مصالح زندگی براتون به خواست خدا رقم خواهد خورد .

    راستی یه مطلبم وسط بحث از قلم افتاد اونم اینکه شما گفتید بعضی روایتها رو در جواب مشاوره به رختون میکشن مثل روایتی که میگه : "نگاه به نامحرم تیری است که از جانب شیطان رها شده " خب عزیزجان به نظرتون نگاهی که با اون به وسط یه همچین جهنمی دوخته میشید از ناحیه شیطان نیست ؟ و جای پرهیز نداره ؟ البته این جور توصیه ها بیشتر پیشگیریه نه درمان اما خب به عنوان یه نکته مرتبط با بحث بد نیست بهش عنایت کنیم به جای اینکه زیر سوالش ببریم .

    نکته آخر هم این که مرور زمان مرهم خیلی از درد هاست که بی درمان جلوه میکنن ، زمان کمک خوبیه .

    سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل  

                                                        بیرون نمی توان کرد الا به روزگارا

                                                             

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 86/5/29 ::: ساعت 10:42 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

                                          نمایش تصویر در وضیعت عادی

     چند روز پیش یه جایی مطلبی راجع به یه دختر خانم مذهبی خونده بودم که یکی از خواستگاراش یه آقای متدین و تحصیلکرده ای بود که ظاهرا در تمام زمینه ها با هم تفاهم داشتن جز اینکه خانواده دختر خانم بخاطر اختلاف سطوح مالی یا تفاوت فرهنگ دو خانوده با این وصلت موافقت نکردند و علیرغم تفاهم کامل این دختر خانم و اون آقا و از همه مهمتر علیرغم علاقه شدیدی که به همدیگه پیدا کرده بودند قضیه منتفی شد . آقا بعد از یک سال ازدواج کرد و اما دخترخانم با این محبتی که هنوز از اون آقا در دل داشت و نمی تونست ازش خلاص بشه به دنبال مشاوره و راه درمانی برای خروج از این معضل بود و در حقیقت در جهنم محبت دست و پا میزد . اتفاقا در پاسخ مشاوره ، جوابهای خیلی خوبی هم داده بودند ، اما تقریبا همه از یک نکته مهم در باره این خانم غافل بودند اونم اینکه حالا با این محبت یکطرفه که داره خردش میکنه و با مشغولیت عاطفی که تفکر سالم و متمرکز رو ازاو سلب کرده ، چه کنه ؟

    خیلی ها در مشاوره اشتباهاتش رو برشمرده بودند یعنی فقط گفته بودند اشتباهتون این بود که قبل از قطعی شدن مساله و موافقت خانواده باب محبت قلبی رو باز کردید ، بعضی هم میگفتند از اول اشتباهتون این بود که مستقیما بدون دخالت خانواده اقدام به صحبت در این زمینه کردید و...

    در یک کلام میشه گفت بیشتر توصیه هایی که به ایشون شده بود توصیه های پیشگیری بود نه درمان در حالی که اون خانم تنها توصیه قرانی یا دینی - یا هرچیز دیگه که اسمش رو بگذارین – برای خروج از این معضل می خواست .

    بهر حال خیلی ناراحت شدم ، خیلی توفکر رفتم که چطور میشه یه دختر خانمی که تمامی معیارهاش برای ازدواج معیارهای دینی وخداپسندانه ایه ، ناگهان دچار چنین مشکلی بشه و چقدر براش سخته چنین وضعیتی رو تحمل کنه و راهی برای بازگشت به آرامش ، نداشته باشه .

    از باب مشورت با چند نفر از دوستانم این مساله رو مطرح کردم ، دیدم وضعیت وخیم تر از اونیه که من فکر می کردم ، قصد من مشورت بود اما فهمیدم هر کدوم به نوعی در یه مقطعی گرفتار چنین معضلی بودند .پرسیدم برای حل قضیه چه کردید ؟ یا مثلا برای مشاوره گرفتن کجاها مراجعه کردید ؟گفتند : فکر میکنی اگه یه خانم اونم از نوع مذهبیش بره بگه من چنین مشکلی دارم ، درباره اش چی فکر میکنن ؟! می گن "چه دختر بی حیایی !!! خوبه چادریه ، خوبه مذهبیه !! کجای دین اسلام اجازه داده تو کسی رو دوست داشته باشی بدون اینکه مطمئن باشی می تونی باهاش ازدواج کنی ؟ جوونین دیگه عقلتون به چشمتونه وقتی تو روایات اومده نگاه به نامحرم تیری از ناحیه شیطانه گوش نمی دین کار به اینجاها میکشه دیگه ؟"

    می گفت : می دونی اینها نمی تونن بفهمن که گاهی وقتها ناگهانی محبت یکی وارد قلب آدم میشه یعنی چی ؟نمی تونن بفهمن دست خودت نیست یعنی چی ؟ تو میخوای یکی رو دوست نداشته باشی ولی در یه مقطعی اختیار دلت از دستت بیرون میره حالا دنبال یکی میگردی بهت کمک کنه مشکلت رو حل کنی ، آبروت رو میذاری کف دستت و صادقانه مساله ات رو مطرح میکنی ، همه میشن غلط گیر ، همه ذره بین غلط یابشون رو روت زوم میکنن  " نباید  می کردی ، نباید میدیدی ، نباید می گفتی ، نباید ، نباید ، نباید ..." منصف ترینشون هم میگه " خب دیگه قسمت نبود " اصلا نمی گیرن ، بابا تو میخوای از این مشکل خلاص بشی ، دنبال راه میگردی تا این محبت رو از دلت بیرون کنی  ، طرف جای راهنمایی ، یکی به نعل میزنه یکی به میخ . تازه بعد از این که آبروت رفت میبینی هیچ کس هم کمکت نکرده و راه چاره رو نشونت نداده . اینجاست که به این نتیجه میرسی که چون مذهبی هستی برای اینکه وجهه خودت رو حفظ کنی و کسی هم راجع به تو بد فکر نکنه ، دست و پا زدن ، تو همون جهنم ، قابل تحمل تره . تو باید بسوزی ودم نزنی تا کسی نفهمه ! چون این مسائل گفتنی نیست و اصولا برای دیگران  قابل درک نیست .

    بنده خدا می گفت " این بهترین وجهشه ، وجه بدترش اینه که بعضی دخترها با خانواده ها لج میکنن و به اولین خواستگار بعدی – هرکس که می خواد باشه – جواب مثبت میدن ، یعنی از چاله به چاه میافتن . حالا کی جوابگوی این عاطفه های له شده و آسیب دیده است ؟من نمی دونم ! حالا کی باید آگاهی درست می داد و نداد ؟ من نمی دونم ! ما که قانون زمان مشمول حالمون شد ، شایدم بهترین راه حلش همین باشه . اما خدا میدونه که لحظه به لحظه اش جهنم و سوختن بود ، محبت سوخته ، عاطفه سوخته ، احساسات سوخته ...

    خیلی متاسف شدم البته قبلا هم با موارد اینطوری مواجه شده بودم و درد دلهای اینچنینی رو شنیده بودم ، اما به این وخامت نه ، کسی نخواسته باشه کسی رو دوست داشته باشه ولی نتونه ! رقت آوره !!!

    گفتم : علیرغم اینکه چندان منصفانه حرف نمی زنی ولی  من حرفها ت رو بطور کلی قبول دارم .اما چرا فکر میکنی سوالت جواب نداره ؟ فقط چون از چند نفر پرسیدی که نتونستن جواب بدن ؟ اتفاقا تو همون موضوعی که خونده بودم و براتون گفتم چند تا راه حل جالب ارائه شده بود ، البته یه مقدار کمرنگ عنوان شد اما راه های دیگری هم به نظر من برای خروج از این معضل وجود داره که اتفاقا به درد مذهبی ها میخوره یعنی کسایی که ادعا میکنن اسلام و قران براشون اهمیت داره ، قران هم راههایی نشون داده ...

                                

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 86/5/11 ::: ساعت 1:56 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    سوده میگفت سر کلاس یکی از اساتید بودیم که صحبت از نعمتهای بهشتی و مقام قرب و لقاء الهی بود ، یکی از بچه ها گفت به نظر شما درسته مومنی که در صدد رسیدن به مقام قرب و فناء الهیه خودشو تو بهشت به حور و قصور مشغول کنه من که فکر میکنم یه آدم اگه واقعا به فکر خدا باشه حور العین که سهله هزارتای اونم براش اهمیت نداره ، اینم که میگن مومن تو دنیا از حروم چشم پوشی میکنه و تو آخرت از نعمتهای بهشتی مثل همین حور العین بهره مند میشه به نظر من یه توجیه ،بابا کسی که به فکر خداست کسی که با تمام وجودش خدارو عبادت میکنه و می پرسته چطور چشمش به این چیزاست ؟!!!!به قول سعدی :    

     حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم    جمال حورنجویم دوان بسوی تو باشم

    خدا این جور چیزا رو واسه چی به عنوان نعمت بهشتی به بنده های مومنش میده بعضی وقتا آدم فکر میکنه هیچ تناسبی بین نعمتهای بهشت و بهشتیها وجود نداره واقعا چرا اینطوریه ؟!

    استاد در پاسخش گفت

    ک همونطور که درجات ایمان مردم در دنیا متفاوته نعمتهای بهشتی در آخرت هم متفاوته ، در روایتی از امام صادق (ع) اومده که مردم سه گونه خدا رو میپرستند ، یه دسته بخاطر میلی که به برای ثواب او دارند پس این دسته عبادتشون عبادت افراد حریص و طمع کاره گروه دیگه خدارو برای فرار از آتش جهنمش میپرستن و این هم عبادت  بندگانه و گروهی خدا رو بخاطر دوستی او میپرستن پس این عبادت از نوع عبادت افراد کریمه 1.

    بنابر این بعضی نعمتهای بهشتی که در قران از اونها توصیف شده برای گروههای خاصیه و همونطور که شما گفتین مخصوص به این گروه که خدا رو برای خودش و به شوق و محبت او عبادت میکنند که نیست ، خداوند با وصف بهشت و جهنم – البته با این اوصافی که شما مثال زدین – میخواد گروه اول و دوم رو به انجام احکام و دستورات الهی ترغیب کنه والا بهشت گروه سوم بهشتی دیگر و پاداششون هم پاداشیه که فکر و تصور و تخیل وهیچ چیز به محدوده درک اون نمی رسه مگه اینکه از خودشون باشی تا بفهمی .بله

    ... دوان بسوی تو باشم .... مال ما نیست مال اونهاست .

    __________________________________

    1- ر. ک:  تفسیر المیزان ،‏ج 1 ، ص90

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 86/4/1 ::: ساعت 8:42 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر