سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! نگریستن به رخسار تو شوق دیدارت را از تو درخواست می کنم . [فاطمه علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 

 

 

حقوق زن

همه جا صدای نفس های پاکش را می شنوم ...

چند روزی را که کمتر از صد بود ، به دویدن و نفس نهادن گذاشت ...

یکی برای دیگری نوشت که صدای نفس های او را پشت در شنیدم و چنان با لگد ...

شرم برآنان باد ، آیا این صدای نفس های پاره تن نبی (ص) نبود ؟

آمده بودند تا امامش را ببرند و او در را بست و بر پشت آن ایستاد ...

با فرزندی که در شکم داشت ...

و می دانست که در با دیوار فاصله ای ندارد ...

و دید که امام را می برند دوید در کوچه های مدینه به دنبال امام ونفس نفس می زد تا دست به یاری او دراز کند ...

غربت را نفس نفس می زد ...

عشق را نفس نفس نوشید ...

درد را نفس نفس می خورد ...

و حق را نفس نفس می گفت ...

و روز های غربت دوری از پدر و مظلومیت همسر را نفس نفس می شمرد ...

تزویر و مردم فریبی را در عیادتهایشان نفس نفس صبوری کرد ...

ذخایر امامت را نفس نفس بویید

و...

وداع نمود

و هنوز صدای نفسهایش را هر کجا بروی می شنوی

هر کجا ظلمی است ...

هر کجا طغیان ...

و هر کجا که اشک در آمد

بخاطر نبود باران

باران عدالت آخرین ذخیره خداوند ...

آنجا را خوب گوش کن ...

آن صدای آشنای تاریخ را ...

آنجا هم خواهی شنید

نفس نفس انتظار ...

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 87/3/15 ::: ساعت 8:13 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر